خانه جدید ، شهر جدید ، زندگی جدید!
اسفند 93 از تهران رفتیم. خونه رو به قول آردا تعطیل کردیم و رفتیم ارومیه طبقه بالای مامان بزرگ اینا
قراره چند ماهی اینجا زندگی کنیم تا وضعیت طرح بابا مشخص بشه تا ببینیم کجا رفتنی هستیم
تو ارومیه اینترنت پر سرعت نداریم و این بزرگترین بهانه مامان بزای کم لطفی به وبلاگت هست
سعی میکنم ماجراهای چند ماه تا قبل از تولدت رو با عکس تعریف کنم
باز هم نمایشگاه مادر و کودک ، اینبار برای خرید سیسمونی عمه اعظم
آخرین بازارگردیهای تهران
آخرین دید و بازدید از اقوام و دوستان
خانه دادش عمو (عمو حسن)
خانه عمه اعظم
خانه عمه سپیده
دوستان نی نی سایتی
فقط یکی از آخرین ریخت و پاشهای آردا در خانه تهران
و اسباب کشی
خداحافظ تهران آلوده ، خداحافظ پنجره های دلگیر
و اما نرسیده شروع کردیم به ویران گری!
اصلا شک نکنید، این در رو آردا به تنهایی از جاش کنده و خوشبختانه جان سالم به در برده
و این برچسبها رو آردا به کتابهای بابا چسوبونده تا خوشگل بشن
آب بازی به بهانه های مختلف!
چهارشنبه سوری
تحویل سال 94
روز دوم فروردین و برف چالدران
زاهدی های کوچک
فروردین زیبای ارومیه
این هم عشق آردا : آرتام !
با هم ترامبولین اما حرفه ای تر