پاییز
هیچی دیگه!
آردا پسر همش در حال خرابکاریه و به تمام ارتفاعاتی که قبلا دستش نمیرسید الان صندلی میاره و میره روش تا دستش برسه. از طبقات یخچال بالا میره، آیفون خونه رو کلا کنده گذاشته زمین، در فر آجاق گاز رو باز میکنه میره بالا و آشپزی میکنه، گاهی هویج از یخچال برمیداره و یه چیزی میذاره زیرپاش و هویج رو میذاره تو مایکرویو و دکمه هاش رو میزنه و منتظر میشه پخته بشه!!! همه کشوهایی که قبلا نمیتونست باز کنه الان باز میکنه و در طول اکثر کارها داره می شمره: یه... دو..... سه....چار....پـــــــن... سیس....
روزی یکبار شیشه اسپند و وسیله مربوط (که نمیدونم اسمش چیه) رو میاره و به مامان دستور میده اسپند دود کنه و تازه دور سرش بچرخونه، اون هم فقط وسط هال باشه مقبوله!
موقعی که مامان داره حاضر میشه جایی بره لوازم بزک رو میاره و یکی یکی نشون میده که چی رو باید به کجا بزنه و هی میگه "رژ" بزن! هر وقت هم بیکار شد یه دونه انار میاره و میخونه " انار دونه دونه" و میخواد بخوره
خلاصه که همه این عوامل باعث شدن مامان نتونه هیــــچ عکسی شکار کنه، آخه همشون خطرناکند!
کاش میشد از حرف زدنها و کلمات شیرین و "مرسی" و "نوش جان " گفتن آردا هم عکس گرفت
یه چیز دیگه! حدود 10 روزه که آردا تو خونه پوشک نمیبنده و بیرون هم برای احتیاط پوشک میبندیدم. الان هم جیش و هم پی پی (گلاب به روتون) میگه و کم کم قراره برای همیشه با پوشک خداحافظی کنه.
یه عکس داغ داغ مال چند ساعت پیش
این هم عکسهای پاییزۀ آردا
کلی عکس خوشگل دیگه هم هست
ما سه تا
محرم
کاش میفهمیدم اینجا چه خبره
من که استارت زدم ماشین رو روشن کردم، دنده رو هم بلدم اینور و اونور کنم، پس چرا نمیره این ماشین؟
آب بازی تو رستوران
موش موشک
چه کیفی میکنم من با خرسی و نیلیا
شکمو
باز هم شکموی مست از خوردن شکلات
قرار نی نی سایتی تو کافه خلاقیت آردا وسط، سمت راست آنیسا، بعد پارسا، عرفان، نگار (سمت چپ آردا
آردا و پارسا
فشن 2014
این هم کلکسیون جدید با جوراب مامان بزرگ