21 ماهگی
هر روز کلمات جدید، حرفهای جدید، ایتکارات جدید و صد البته خرابکاریهای جدید آردا ما رو شگفت زده میکنه
یه خورده حرف گوش کن تر شده و با اینکه یک بند داره حرف میزنه اما تقریبا در مورد حرفهاش فکر میکنه
کاملا پوشک رو کنار گذاشتیم و دیگه حتی صدا هم نمیکنه، خودش میره تو قصریش میشنه و درپایان کار با کلمه " آهااااان" پایان کار رو اعلام میکنه.
و یه چیز مهم دیگه... کم کم داره وابستگیش به شیر مادر کمتر میشه، شبها بعد از خاموش شدن چراغها تا صبح که هوا روشن بشه، شیر نمیخواد.
تو خیابون همه ماشینهای پلیس و اتوبوس و موتور و 206 و پراید رو نشون میده و پوئیس، اوتوتی، موتو ، بابابی (ماشین بابابزرگ) و بابانین کی (ماشین بابا) اسم میبره. علاوه بر اونها قطار و کشتی و هواپیما و هلی کوپتر رو میشناسه و صداشون رو درمیاره.
رنگهای آبی و قهوه ای رو بدون اشتباه میشناسه، تا 10 میشمره،نقاشی میکشه و میگه پیشی بعد هم براش چشم میذاره، بعد هم یه چشم دیگه! یه جورهایی وسواس تقارن داره، واسه همین کلمه "اوپیسی" یعنی "اون یکی" رو زیاد به کار میبره.
جمله بندی میکنه و فعلها رو درست صرف میکنه و به کار میبره، هر کلمه جدیدی که میشنوه سعی میکنه درست تلفظش کنه
همش سوار ماشینش هست و همش داره تو خونه فسقلی ما باهاش میچرخه، حتی دستشویی و حموم هم با ماشین میخواد بره
یه کتاب میگیره دستش و با دقت صفحاتش رو نگاه میکنه و مثلا میخونه و پچ پچ میکنه
با موبایل مامان روزی 200 بار به باباش سر ویزیت زنگ میزنه. البته از فون بوک عکس بابا رو پیدا میکنه و تمام مراحل بعدی رو درست اجرا میکنه، گاهی هم وقتی بابا خونه ست، با گوشی اون به مامان زنگ میزنه و خودش میدوه برمیداره جواب میده. در واقع خودش به خودش زنگ میزنه
وقتی میگیم اسمت چیه؟ کاملا کش دار و بلند میگه آآآآآرداااااا و وقتی میگیم دوستت کیه، میگه پارسی (پارسا)
وقتی بابا از در میاد تو زود میپره کیفش رو میگیره میبره میذاره سرجاش
غیر از شعرهای کارگاه، چند تا از شعرهای هنگامه یاشار رو با پانتومیم اجرا میکنه
خلاصه کلام: هیچ چی دیگه.... آقا شده! این هم سندش:
باز هم عکس.....
این گربه آرداست که یه روز ناخوانده جلوی در خونه ما ظاهر شد و آردا بهش غذا میده
حباب بازی
پیاده روی با کفشهای 12 سانت مامان!!! آردا علاقه عجیبی به این کفشها داره
یک حرکت از نوع خرابکاری... دل و روده همه ماشینهاش همینجوری بیرون ریختن!
و یکی دیگه!
خانه بازی بوستان
خوشتیپ مامان
عکس بالا من رو یاد این عکس انداخت، اینجا 2 ماهش بود
عکاسی به روش آردا
این عکس آخر تقلیدی از کار مامان بود که میخواست عکس صبحانه مورد علاقه آردا رو بگیره و برای دوستان نی نی سایتی بذاره
خاگینه پنیری با شیره انگور و گردو