دو ماه مانده به دوسالگی!
مهمترین خبر این ماه اینه که آردا شیر مادر رو تو 3 روز ترک کرد و جماعتی رو شاد کرد! شبها 10-12 ساعت بدون وقفه و بیداری میخوابه ولی هنوز با شیر خانوم گاوه کنار نیومده.
حرف میزنه مثل بلبل و خودش میگه : آردا طوطی دی! (آردا طوطیه) تنها کلمه ای که نمیتونه بگه قستنطنیه هست که باباش اصرار داره که بگه
جملات کامل و سه کلمه ای ادا میشن و دیگه دستورات یک کلمه ای هم نداریم. خاطره تعریف میکنه در حد جام جهانی و گاهی تو خونه فارسی حرف میزنه. مثلا : نکن، بده، بیا را فقط فارسی میگه.
اوایل بهمن که برف شدیدی باریده بود، هروقت میرفتیم بیرون، به محض رسیدن به حیاط میگفت: بَتَر قار یاغیپ! (عجب برفی باریده!)
پازلهای دوتیکه و حیوانات و میوه ها رو سه سوت درست میکنه و اولین باری که به صورت خودجوش شروع کرد به درست کردن دست به دهن نگاه میکردم.
آجرهای خانه سازی رو بلند تر از قد خودش میچینه و آخر سر بغلشون میکنه و میگه بیا عکس بگیر
وقتی خرابکاری میکنه ازش میپرسم کی این کار رو کرد؟ جواب میده: آردا زاهدی!
همین که در خونه باز میشه، قبل از اینکه وارد خونه بشه با صدای بلند میگه سداااااااام (سلام)
تلفن رو برمیداره و حرف میزنه: الو، سدام، کفین؟ (سلام، چطوری؟)
یه عالمه عکس خوشگل دیگه هم هست
آردا پیکاسوی حمام
مکانهای جدید آردا
روزی که آردا از کارگاه گروه سنی 1-2 سال اردیبهشت فارغ التحصیل شد
مهندس آردا
آردا و بازیهاش