آرداآردا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

آلبوم عکس و خاطرات آردا

مرگ بر ریفلاکس!

1392/8/9 21:19
نویسنده : مامان بهارک
1,160 بازدید
اشتراک گذاری

ریفلاکسی که یکسال پیش باهاش خداحافظی کرده بودیم دوباره برگشت. اینبار آردا رو از پاانداخت و مامان رو خون جیگر کرد.

واکسن 18 ماهگی رو که زدیم آردا شروع کرد به استفراغ کردن، بی اشتها و بدقلق شد. 24 ساعت بعد بیحال و سست شد و عصر همون روز استفراغهاش شدت گرفت و آردا رو به بیمارستان کشوند.

آردا پسر آندوسکوپی شد و مشخص شد معده و مری التهاب پیدا کرده. حالا کسی نمیدونه اینها فقط به خاطر واکسن بوده، به خاطر ویروس بوده، به خاطر آلرژی بوده یا به خاطر همه اینها. چیزی که مشخصه اینه که ریفلاکس آردا با شدت بیشتر برگشت!

پسر گلم، انشالله تنت هیچوقت درد و دلت هیچوقت غم نبینه که مامان تحمل دیدن خستگی چشمهات رو نداره. همیشه سالم و سلامت باش عزیز دلم

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (18)

دوستدار آردا
8 آبان 92 22:35
بر چشم بد و حسود و بخیل لعنت


100 لعنت!
سعیده ، مامان هومان
9 آبان 92 0:24
بهارک جوووون ....به خدا وقتی عکس این شاه پسر رو با این چشمای معصوم و بی حال دیدم . با تمام وجود لرزیدم ...الهی بمیرم خیلییییییییییییییی ناراحت شدم ..قلبم پر از اندوه شد از آنچه نوشته ای..دعا می کنم ..دعا می کنم ...زود زود خوب بشه،آمیــــــــــــــــن

بهارک جون بی تعارف هر کاری داشتی به من بگو با تمام وجود هستم، منو خواهر خودت بدون...


عزیزم ممنونم به خاطر احساسات قشنگت. همین که دعا میکنی برامون یه دنیا ارزش داره
خدا رو شکر از امروز صبح حالش بهتره
مامان فاطمه
9 آبان 92 2:22
ان شا ء الله که زود زود حالش خوب بشه..خیلی ناراحت شدم ای طوری و سرم به دست دیدمش....
همیشه شاد و سالم با لب خندون ببینمت


ممنون عزیزم
سعیده مامان هومان
9 آبان 92 21:13
الهی شکر...الهی الحمداله...خیلی آروم و خوشحال شدم که بهتر شده ...مراقب خودتون باشید :
الهه
10 آبان 92 2:31
قلبم تو دهنمه

یعنی چی؟

الهی بگردم

به خدا قلبم فشرده شد

عزیزم...]






شرر
10 آبان 92 4:25
آخیییی بلا به دور باشه خیلی ناراحت شدم انشالله که همیشه سلامت باشه آردای گل
مهسان(مامان رادین)
10 آبان 92 23:43
بهارک جون به طور اتفاقی توی یکی از تاپیک ها پستت رو دیدم و بعد وارد وبلاگ پسر نازت شدم.من هم پسرم حساسیت به پروتئین گاوی داشت و با شما توی تاپیک بچه های حساسیت به....آشنا شده بودم. الان با دیدن عکسای آردا جون روی تخت بیمارستان و خوندن نوشته هات خیلی ناراحت شدم و از صمیم قلب برای سلامتیش دعا میکنم.انشالله الان بهتر شده باشه.مواظب پسر گلت باش و ببوسش از طرفم
بابا
10 آبان 92 23:44
پسر عزیزم !
با اینکه هر روز بیماران بدحال و صحنه های دلخراشی را توی بیمارستان میبینم ولی تحمل دیدن گریه هاتو رو تخت بیمارستان نداشتم و برای معدود دفعاتی بود که دست و دلم میلرزید.آرزو میکنم هیچ پدری این صحنه رو تجربه نکنه!
خیلی دوستت دارم .بابائی

مامان محمدحسین
11 آبان 92 16:42
وای خدای من.... امیدوارم زود زود زود خوب بشی پسر زیبای من
صبا مامان هومان
12 آبان 92 0:55
عزیز دل خالههههههههههههه
الهی برات بمیرم
بهارک جونم به خدا اشکم سرازیر شد وقتی دیدم اصلا شوک شدم فقط اشک چشامه که میریزه الهی به حق همین ماه
دیگه هیچوقت درد و بیماری تو تن فرشته کوچولوت نشینه
واقعا قلبم درد گرفت
خدای من تو رو به بزرگیت قسم اردای نازمو از بلا دور کن امین
10 تا ایت الکرسی خوندم براش بهارک جون


مرسی صبا جون
خدا رو شکر آردا الان خوب شده دیگه
می بوسمت
مامان کاوه
12 آبان 92 14:38
دیروز اومدم سه ساعت فک زدم اخرش دیدم ارسال نشد

ناراحت شدم ولی فقط خواستم بگم منم این دورانو دقیقا بعد واکسن 18 ماهگی کاوه گذروندم اگه یادت باشه اخرش هم فقط با سرم درمانی خدا رو شکر بیماری کشف نشده رفت پی کارش البته گوش شیطون کر فقط مواظبش باش عین کاوه دو بار دیگه تکرار نشه و بستری و دردسراش


امیدوارم دیگه این اتفاق نیافته
مرسی
مرجان مامان آران و باران
14 آبان 92 3:01
سلام عزیزم ای وای خیلیییییییییییی نراحت شدم الهیییی فداش شممم ایشالا که هیچ وقت مریض نشی اونم اینجورییییییی قربونت برمممممممممم
مامان مهدي و محمد طاها
18 آبان 92 9:52
خيلي ناراحت شدم منم اشكم در اومد لحظه رگ گرفتن جلو چشام اومد و اعصابم داغون شد حالا خوبه وقتي خوب شدي وبتو ديدم و گرنه
گلفام
20 آبان 92 13:49
الهی بمیرم انشالله هیچ بچه ای تو این وضعیت نباشه ! فدای اون چشمای معصومش!
مامان بهارک
پاسخ
ممنون عزیزم
راحله
26 آبان 92 13:16
وااااااااای الهی قربونت بشم خدا میدونه چقدر درد کشیدی خاله خداروشکر که الان خوبی
مامان بهارک
پاسخ
ممنون عزیزم
قو
4 آذر 92 13:54
عزیزمممممممممم از بچه ها شنیدم حال اردا خوب نیست و مریض شده خیلی ناراحت شدم ولی الان اومدم دیدم خداروشکر خوب شد مواظب خودتون باشین بووووووووووس
مامان بهارک
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان زینب خانوم
5 آذر 92 14:41
چه بد من تازه فهمیدم ببینش چقدر مظلوم شده تو تخت بیمارستان عزیزم انشالا دیگه هیچ وقت تو بیمارستان بستری نشی...خدا روشکر زود خوب شده
مهسا (مامان هستی)
15 آذر 92 14:41
الهیییییییییییییییی بمیرم من تازه این پستو دیدم خدارو شکر که بهتری الان